هر چی بخوای اینجا داریم
دیکتاتوری آزادی خواهان | نقد بازی Injustice: Gods Among US
نویسنده : drgon تاریخ : دو شنبه 21 مرداد 1392

دیکتاتوری آزادی خواهان | نقد بازی Injustice: Gods Among US

دیکتاتوری آزادی خواهان | نقد بازی Injustice: Gods Among US

کسانی که اهل داستان‌های مصور باشند، می‌دانند رقابت بزرگ در عرصه چاپ و نشر این مجله‌ها و کتاب‌ها بین دو غول Marvel و DC جریان دارد. در حالی که داستان‌های مارول از ابتدا نگرشی انسانی‌تر به شخصیت‌های خود داشته، DC سعی در ارائه قهرمانانی کرده است که هر کدام به شکلی تجسمی بی‌نقص از نسل بشر به نظر می‌رسند.

دیکتاتوری آزادی خواهان | نقد بازی Injustice: Gods Among US | www.MihanGame.com

عنوان: Injustice: Gods Among US

پلتفرم: Xbox360، PS3، WiiU

ناشر: Warner Bros. Interactive Entertainment

سازنده: Netherrealm Studios

سبک: مبارزه‌ای

امتیاز: ۸ از ۱۰

مارول ایکس ـ مِن، پانیشر، مرد عنکبوتی و بسیاری دیگر را معرفی کرده که قدرت‌های چشمگیر هر کدام، به نوعی طلسم شوم آنها نیز به شمار می‌رود و نزد هواداران عزیز هستند. اما DC، بروس وِین یا بتمن را با آن همه ثروت عظیم، کلارک کنت یا سوپرمن را با پیشینه‌ای ماورای زمینی، آکوآمن و زن اعجوبه، که خون خدایان افسانه‌ای در رگ‌هایشان جریان دارد و تعداد زیادی قهرمان دیگر را به منصه ظهور رسانده که بیشتر به اساطیر می‌مانند تا قهرمان! در داستان‌های مارول عمدتا می‌بینیم قهرمان داستان عاجز از نابود کردن دشمن خود، مجبور به موکول کردن نبرد به ماجرایی دیگر می‌شود؛ در حالی که در داستان‌های DC قهرمانان به علت اعتقاد به عدالت و آزادی افراطی خود، به زندانی کردن دشمن بسنده کرده و هر بار با فرار یکی از آنها، باید شاهد از بین رفتن بیگناهان بی‌شماری باشند که عمدتا توسط صحنه‌هایی از ساختمان‌های به آتش کشیده شده، غیرمستقیم به مخاطب القا می‌شود! بگذریم. تلاش سازندگان قبلی Mortal Kombat برای خلق یک عنوان مبارزه‌ای جذاب با شخصیت‌های DC، به عنوان مضحک Mortal Kombat vs. DC Universe منجر شد که با وجود داشتن ساختار ابتدایی یک بازی مبارزه‌ای خوب، در چند قسمت لنگ می‌زد.

دیکتاتوری آزادی خواهان | نقد بازی Injustice: Gods Among US | www.MihanGame.com

تجربیات دیگر استودیوها هم برای داخل کردن مجموعه‌ای از شخصیت‌های DC به یک عنوان، در هر سبکی، به فاجعه‌هایی تامل‌برانگیز تبدیل شدند. اما این بار، پس از تجربه موفقیت‌آمیز احیای عنوان Mortal Kombat، استودیوی Neatherrealm اثری قابل تمجیدی خلق کرده که به بهترین شکل ممکن لیگ عدالت و دشمنان آنها را به تصویر می‌کشد. هرچند این بهترین، به گیم‌پلی و گرافیک مربوط باشد و نه به داستان، اما تلاش سازندگان برای گریز زدن از کلیشه‌های رایج، خود بهانه‌ای برای ستایش این عنوان است. ماجرا از جایی آغاز می‌شود که سوپرمن، تحت نفوذ جوکر، همسر باردار خود را می‌کشد و باعث انفجار بمبی می‌شود که چاشنی آن به قلب وی متصل بوده است. بر اثر انفجار بمب، تمام متروپولیس با خاک یکسان می‌شود. این اتفاقات سوپرمن را به جنون می‌کشاند و دیری نمی‌پاید که با استفاده از قدرت بی‌بدیل خود، یک دیکتاتوری بی‌چون و چرا برپا می‌کند. تعداد زیادی از اعضای لیگ عدالت و همچنین دشمنان آنها، مجبور به فرمانبری از حاکم جدید می‌شوند.

دیکتاتوری آزادی خواهان | نقد بازی Injustice: Gods Among US | www.MihanGame.com

نکته اینجاست که تمام این اتفاقات در واقعیتی موازی رخ می‌دهد و بتمن آن دنیا، سعی می‌کند اعضای لیگ عدالت را از دنیای ما، برای خلع سوپرمن از حکومت خود احضار کند. با ورود قهرمانان دنیای ما به دیکتاتوری سوپرمن، ماجراهای تازه‌ای رقم می‌خورد… شمای کلی داستان با آنچه باید از یک داستان مصور انتظار داشت برابری می‌کند، اما روایت داستان آنچنان ضعیف است که شاید بتوان آن را با یک قسمت از کارتون‌های صبحگاهی مقایسه کرد! قطعا کسانی که از قبل با شخصیت‌های داستان آشنایی نداشته باشند از برقراری ارتباط با آن عاجز خواهند ماند. از داستان نسبتا سطحی که بگذریم، باید روی نمای بازی دست بگذاریم که واقعا لایق تمجید است. صحنه‌ها به زیبایی کار شده‌اند. طراحی هنری بازی عالی است و در عین حفظ خصائص هر شخصیت و محل مربوط به وی، وحدتی دلچسب و دیدنی دارد. تاثیرات روی محیط به زیبایی صورت می‌پذیرد و تخریب‌های مداوم که پشت صحنه اتفاق می‌افتد جذابیت مبارزات را دوچندان می‌کند. مدل‌های کاراکترها عالی کار شده و انیمیشن‌ها، چه داخل بازی و چه در میان‌پرده‌ها با وفاداری خیلی خوبی نسبت به شخصیت‌ها کار شده‌اند. صداپیشگان کم نگذاشته و موسیقی کار هم با فضای آن جفت و جور است؛ البته اگر این طور نبود با یک فاجعه دیگر روبه‌رو می‌شدیم. سازندگان می‌توانستند سرمایه بیشتری برای طراحی لباس شخصیت‌ها بگذارند، اما کم و بیش شاهد بی‌سلیقگی آنها در این زمینه هستیم. بدون شک گیم‌پلی این عنوان قویترین قسمت آن است.

دیکتاتوری آزادی خواهان | نقد بازی Injustice: Gods Among US | www.MihanGame.com

سیستم کلی مبارزات از آنچه در آخرین قسمت Mortal Kombat دیدیم پیروی می‌کند. با سه دکمه نمایی می‌توان ضربات ساده را به دشمن وارد آورد و با ترکیب آنها با دکمه‌های جهتی امکان اجرای حملات خاص‌تر وجود دارد. هر شخصیت کمتر از انگشتان دست حرکات ویژه دارد که در ترکیب با کمبوهای فوق‌العاده، عملکرد قابل قبولی ارائه می‌کنند. دکمه نمایی چهارم به قدرت‌های خاص هر کاراکتر اختصاص دارد. یکی از شخصیت‌ها قدرت فزاینده می‌یابد، دیگری سرعت سرسام‌آور، یکی سلامت از دست رفته‌اش را بازیابی می‌کند و دیگری سبک و سلاح مبارزه‌اش را تغییر می‌دهد. یک نوار قدرت نیز به سبک بیشتر این گونه بازی‌ها در گوشه تصویر قرار دارد که با استفاده از حملات ویژه یا دریافت آنها پر می‌شود. این نوار نقش مهمی را در بازی ایفا می‌کند. اولین استفاده از این نوار برای قدرتمندتر کردن حملات ویژه شخصیت است. پس از پر شدن کامل نوار نیز می‌توان حمله‌ای قدرتمندانه علیه دشمن اجرا کرد که در صورت عملی شدن مقدار زیادی از سلامت او را از بین می‌برد.

دیکتاتوری آزادی خواهان | نقد بازی Injustice: Gods Among US | www.MihanGame.com

در این بازی راند وجود ندارد و تمام مبارزات در یک دور صورت می‌گیرد؛ در عوض، هر شخصیت دارای دو خط سلامت است. عنصر دیگری با نام Clash در بازی حضور دارد. هر بازیکن می‌تواند یک بار در طول مبارزه آن را فعال کند. با فعال کردن Clash، دو بازیکن می‌توانند به دور از اطلاع حریف، قسمتی از نوار قدرت خود را گرو بگذارند. با برخورد دو مبارز، کسی که مقدار بیشتری را معین کرده باشد، برنده خواهد شد. اگر برنده آغازگر برخورد باشد، به ازای مقدار صرف شده، سلامت خود را بازمی‌یابد و اگر رقیب پیروز شود، همان مقدار صدمه به آغازگر وارد خواهد آمد. هر محل مبارزه دارای قسمت‌های قابل تعامل زیادی است که بنا به سبک مبارزه، هر شخصیت به نوع خاصی از آنها بهره می‌گیرد.

دیکتاتوری آزادی خواهان | نقد بازی Injustice: Gods Among US | www.MihanGame.com

سوپرمن، لکس لوتور و دیگر شخصیت‌های پرقدرت، بیشتر اشیاء را بر سر حریف خراب می‌کنند، اما شخصیت‌هایی مانند بتمن و جوکر، با کوبیدن دشمنان به اشیا، فعال‌سازی بخش‌ها با دستکاری آنها، یا استفاده از آنها برای مانور و دور زدن دشمن سعی در اثبات برتری می‌کنند. بازی پر از بخش‌های قابل باز کردن (اعم از طراحی‌های پیش تولید و لباس‌های جدید) است. همچنین مد Starlabs می‌تواند چالش‌های جذابی را پیش روی بازیکن بگذارد. اما بخش چندنفره چنگی به دل نمی‌زد و با مشکل لگ دست و پنجه نرم می‌کند. این عنوان را به تمام طرفداران بازی‌های مبارزه‌ای توصیه می‌کنیم.

دیکتاتوری آزادی خواهان | نقد بازی Injustice: Gods Among US | www.MihanGame.com

 


:: موضوعات مرتبط: اخبار بازی ها، نقد بازی، ،


پیش نمایش God of War: Ascension
نویسنده : drgon تاریخ : پنج شنبه 17 مرداد 1392

چشمکچشمکچشمکسلام باز در خدمت شما هستیم این دفعه با پیش نمایش GOD OF WAR لطفا نظر یادتون نرهچشمکچشمکچشمک

زمانی که برای اولین بار صحبت از بخش چندنفره در God of War: Ascension شد، شاید خیلی ها با خود گفتند که این قسمت اصلاً به این سری از بازی ها ارتباطی ندارد. این بازی برای اکثر طرفدارانش به معنای خشونت زیاد و اجرای ضربه های ترکیبی مختلف است.

God of War: Ascension

God of War: Ascension

حال بخش چندنفره می تواند به هر دوی این قسمت ها ضربه بزند. در نگاه اول، این بخش به سرعت می تواند تجربه شما از God of War را خراب کند، اما زمانی که کمی آن را بازی کردید، متوجه می شوید که خیلی جالب و سرگرم کننده از کار درآمده است. به تازگی این امکان فراهم شده بود تا بازیکنان بتوانند این قسمت را تجربه کنند.

بخش چندنفره جدا از فرمول اصلی God of War طراحی شده و استودیوی Santa Monica کار بسیار خوبی را در آن انجام داده است. تعادل بازی در این قسمت به خوبی حفظ شده و سازندگان توانسته اند بخش های ابتدایی سیستم مبارزه را پیاده سازی کنند و به همین دلیل گیم پلی آن درگیر کننده است. وقتی وارد این قسمت می شوید، خود را در نقش یک قهرمان نیمه برهنه خواهید دید که روبروی معبدی ایستاده است. در ابتدا شما باید از بین ۶ گزینه ای که پیش روی شما قرار می گیرد، یکی را انتخاب کنید. البته در دموی قابل بازی، تنها دو گزینه به نام های Zeus و Ares وجود داشتند. با انتخاب یکی از آن ها، شخصیت شما در طول بازی از قابلیت های مختلفی برخوردار می شود که برخی از آن ها به سلاح و مهارت های او بستگی دارند.

به طور مثال، Ares به شخصیت بازی یک شمشیر و Zeus یک چکش بزرگ خواهد داد. در این دمو، شخصیت بازی قابلیت های Ares را انتخاب کرد و پس از پشت سر گذاشتن بخش آموزشی، با هوش مصنوعی مبارزه کرد. بخش های ابتدایی بازی همانند آن چیزی هستند که از یک بازی God of War انتظار دارید، اما چند تغییر مهم در این قسمت صورت گرفته اند. یکی از مهمترین تغییرات، این است که دیگر از دکمه L2 در این قسمت استفاده نمی کنید. این کار باعث می شود تا سریعاً بتوانید در مقابل ضربه های ترکیبی قهرمان های دیگر از خود واکنش نشان دهید و بتوانید به میزان سلامتی خود اضافه کنید.

از دیگر قابلیت های جدید بازی می توان به حمله های بسیار قوی ای اشاره کرد. Parries و Super Attackها می توانند به شما کمک زیادی کنند. Parries را می توانید با زدن دکمه X اجرا کنید و در مقابل ضربه دشمنان، دفاع کنید. اگر بتوانید این دکمه را بیش از دو ثانیه نگه دارید، می توانید حملات دشمن را به ضربه های ترکیبی تبدیل کنید که خودتان آن ها را اجرا می کنید. در این حالت می توانید ضربه های قوی ای را به دشمنان بزنید. برای اجرای Super Attackها می توانید دکمه L1 را نگه دارید و دایره و مربع را فشار دهید. در این حالت می توانید حالت دفاعی حریف را از بین برده و سپس به او ضربه های مهلکی وارد کنید. روند اصلی مبارزه ها در این قسمت به صورت ۴ برابر ۴ و Deathmatch خواهد بود.

از نقشه های این قسمت فعلاً Desert of Lost Souls را می شناسیم که همانی است که از زمان معرفی این بازی آن را مشاهده کرده ایم. بازیکنان با از بین بردن حریف های تیم مقابل، باز کردن صندوق ها، کنترل قسمت های مختلف نقشه و از بین بردن Polyphemus یا Cyclops امتیاز بدست می آورند. نقشه بازی بسیار بزرگ طراحی شده و راه های جالبی برای رفتن به قسمت های مختلف آن وجود دارند. هر چقدر که در مبارزه های بیشتری شرکت کنید، سرعت بازی بیشتر می شود. یکی دیگر از حالت های بازی Free for All است که در نقشه ای کوچک تر دنبال می شود وگیم پلی بازی نیز همانند آن چیزی است که در God of War III مشاهده کرده بودیم. در این حالت شما در مکانی بازی می کنید که متعلق به هرکول (Hercules) است.

او از بالای این مکان مبارزه ها را تماشا می کند. موضوع جالب اینجاست که این قسمت هیجان انگیزتر از قسمت های دیگر بازی است، چرا که می توان کارهای مختلفی انجام داد و حریفان را به شکل های مختلفی از بین برد. در قسمت Free for All می توانید ضربه های ترکیبی ای که دوست دارید را اجرا کنید و سایر بازیکنان را از بین ببرید. می توانید فنون چندضرب مختلفی را اجرا کنید و آن ها را از از لبه ها به پایین پرتاب کنید. همچنین می توان حریفان را با همکاری افراد مختلف از بین برد. البته بعد از آن باید به این موضوع توجه کنید که خودتان به حریف بعدی تبدیل نشوید. این بازی دارای گیم پلی متفاوتی است که ممکن است روی قسمت داستانی بازی تأثیرگذار باشد. اگر شما گیم پلی کلاسیک سری God of War را دوست دارید، شاید این قسمت مورد توجه شما قرار نگیرد.



:: موضوعات مرتبط: اخبار بازی ها، نقد بازی، ،
:: برچسب‌ها: خبر,


روحی تازه در کالبد ژانری نیمه جان | نقد و بررسی The Raven : Legacy of Master Thief
نویسنده : drgon تاریخ : چهار شنبه 16 مرداد 1392

The-Raven-Legacy-of-Master-Thief-Review

واقعا این روزها چند بازی اشاره کلیکی میتوان پیدا کرد که واقعا ارزش برچسب ” اشاره و کلیک” را داشته باشند؟ با این که بازیهای جدیدی از این سبک رنج دیده را میتوان هر روز در سایتهای دانلود پیدا کرد اما، این بازیهای فله ای اصلا ارزش نام این سبک را هم ندارند. در چنین روزهایی، بازی The Raven را داریم؛ یک بازی بسیار خوب که ارزش نام این سبک را دارد و بازی کردنش نشاط خاصی به مخاطب میبخشد. The Raven برای کسانی است که بازی از نظرشان فقط کشتن موج های متعدد دشمنان با انواع اسلحه ها نیست…

 


the raven legacy of a master thie روحی تازه در کالبد ژانری نیمه جان | نقد و بررسی The Raven : Legacy of Master Thief

سازنده : King Art

ناشر : Adventure Company  (زیرشاخه ای از Nordic Games)

سبک : اشاره و کلیک ادونچر

پلتفرم : PC

تاریخ انتشار : ۲۳ جولای ۲۰۱۳

بازی با سکانس افتتاحیه ی بسیار خوبی در موزه ی لندن شروع میشود که برای اولین بار ” کلاغ”‌ را معرفی میکند، سارقی که از موزه ها دزدی میکند و در کارش هم بسیار حرفه ای است. پس از این سکانس کار شده، ما به اورینت اکسپرس میرویم؛ قطار تندرویی  که در دل اروپای ۱۹۶۰ میغرد و  مسافرانش را قرار است به این شهر ونیز  ببرد تا از آنجا با کشتی کروز به قاهره بروند. قطاری که پر است از شخصیت های منحصر بفرد، به جا و البته بامزه!

در بازی کنترل جاکوب آنتون زلنر، پاسبانی که در خدمت پلیس سوئیس است را به دست میگیریم. جاکوب پلیسی کهنه کار است اما با وجود سابقه ی بلند بالایش، هنوز آن شور و عشق جوانی خود را در خود دارد. اما زلنر اینجا چه کاره است؟ او دستیار لگرند، کاراگاهی فرانسوی است که مسئول پیگیری پرونده ی رسیدگی به “Eye of the Sphinx” است که مربوط به سرقت از موزه ی لندن می باشد.

بیشترین بخش های داستان از طریق گفتگوها با افراد مختلف پیش میرود و اطلاعات ی که میتوان از صحبت کردن با آنها به دست آورد (چه درراستای داستان و چه پیش زمینه شخصیت ها) بسیار جالب است. در دنیای داستانی بسیار غنی بازی، هر چه بیشتر بتوانید مدرکهای اطراف را جست و جو کنید و هرچه بیشتر بتوانید با NPC ها گفتگو کنید، بیشتر در داستان بازی غرق خواهید شد و با آن آشناتر میشوید. دانستن در مورد گذشته ی افرادی که باهاشان صحبت میکنید و سلایق و علایقشان بسیار جذاب از کار درآمده، چرا که مانند بازیهای مشابه هیچ وقت باعث خمیازه کشیدنتان نمیشود!

The Raven روحی تازه در کالبد ژانری نیمه جان | نقد و بررسی The Raven : Legacy of Master Thief

اما جاکوب. جاکوب شخصیت اصلی بازی ست و موجودی بسیار دوست داشتنی. برای خلق چنین شخصیتی باید به تیم سازنده ی بازی تبریک و بهشان گفت که این شخصیت بسیار خوب از آب درآمده است. زلنز کسی است که تلاش میکند تا خودش را به لنگرد ثابت کند. از اولین جایی که کنترلش را به دست بگیرید بر همین اساس پیش میرود ( که البته بعد میتوان تغیرات شخصیت را به وضوح احساس کرد). سکانس اول قطار جایی است که زلنر و لگرند با هم بحث میکنند و دیالوگهای یک به یکی که اینجا رد و بدل میشود، زمیه ی شخصیت زلنر را می سازد و همچنین لگرند را هم معرفی میکند و شاید برای برخی مخاطبان کم طاقت، ریتم چپتر اول بازی که بیشتر به شخصیتها بها میدهد کمی کند باشد اما مطمئن باشید با پیشرفت بازی، هیجان فوق العاده ای به رگ های این عنوان می آید؛ فقط کمی صبر کنید.

در واقع جاکوب شخصیتی است که هیچ موقع دردسری به دنبالش نیست بلکه خودش به دنبال دردسر است. میتواند از خیلی چیزها بگذرد اما پی اش را میگیرد و به یک ماجراجویی بزرگ می رسد. اما نکته ی دیگری که اینجا جاکوب را دوباره از دیگر شخصیتهای بازیهای دیگر (و چه بسا غیر هم سبک هایش) جدا میکند، جدا از ظاهرش با نشاط و جست و جو گرش غم عمیقی هم در دل دارد، این یکی بسیار مهم است و من هم بیشتر نمیتوانم بگویم!

The Raven Legacy of a Master Thief 05 روحی تازه در کالبد ژانری نیمه جان | نقد و بررسی The Raven : Legacy of Master Thief

تعداد شخصیتها در اولین چپتر بازی کم است اما همین کم بودن،‌ باعث توجه به پرداخت شخصیتها میشود و با رو شدن پیش زمینه شان، میتوان این کم بودن تعداد کاراکترها را به فال نیک گرفت.

تا حالا به دیگر ادونچرها دقت کرده اید؟ وقتی یک دسته بیل را داخل کوله پشتی میگذارید و نه تغییر ر سایر کوله پشتی دیده میشود و نه دسته بیل کوچک میشد! از این نگاه، بازیهای ادونچر بسیار مورد سرزنش قرار میگرفتند (و میگیرند) که هیچ موقع واقع گرا نیستند.  اما King Art اینجا حقه ی خوبی سوار کرده است و آن این است که به معماهایش توجه کرده!

حل معماها در بازی کاملا بر اساس منطق پایه ریزی شده و استفاده از اشیا هم همینطور. اینجا قرار نیست یک آینه را به گوجه فرنگی ترکیب کنید تا پازل حل شوند! در کنار پازل ها، مینی گیم ها هم به کمک بازی می آیند تا بازی هیچ وقت خسته کننده نباشد. مثلا برای باز کردن قفل باید دنبال آیتم باشید و یا برای کسب کردن یک آیتم خاص، با فردی بازی کنید. ترکیب همه ی اینها باعث میشود بازی هیچ وقت خسته کننده نشود و همینطور هیچ موقع هم بیش از حد سخت و کم تر از توقع آسان نمیشود؛ همه در حد تعادلی است که داستان را پیش ببرد.

The Raven در کنار همه ی ویژگی های مثبتش، بازی خوش آب و رنگی هم است. توجه بسیار به جا به رنگ بندی ها و استفاده از یک گرافیک بسیار خوب برای چنین سبکی باعث شده تا هیچ زمانی از نگاه کردن به بازی خسته نشوید. همه جا سعی شده از استفاده ی رنگهای تند جلوگیری شود تا موجب خستگی چشم نباشد و برای طولانی مدت بتوان در محیط بازی ماند و جستجو کرد. طراحی شخصیتها بسیار با سلیقه انجام شده و با کوچکترین دقتها ساخته شده، تا درکنار پرداختن به داستان، ظاهر شخصیتها هم آنها را بیشتر به مخاطب بشناساند. با اینکه تهداد آبجکتهای قابل تعامل در برخی مراحل کم است اما همین کم بودن شاید دلیلی شده تا بعضی از آنها در پس زمینه گم شوند و به نوعی دیده نشوند. درست است که نباید توی چشم باشند اما برای پیدا کردن برخی از اشیای بازی با به مانیتور نزدیک تر شوید.

وقتی اپیزود اول The Raven را به اتمام برسانید، مطمئنا یکی از چیزهایی که از بازی به یادتان میماند، ریتم موسیقی است که در کنار صداپیشگی بسیار خوب صداپیشگان باعث شده تا نوایی بسیار عالی برای تم ادونچر The Raven بوجود بیاید.ریتمی دهه شصتی و اروپایی است قطعا به یکی از مشخصه های اپیزودهای بعدی The Raven هم تبدیل خواهد شد.

The Raven بازی بسیار خوبی است، چیزی است که طرفداران اشاره کلیک میخواهند اما شاید مشکل اینست که کسی بازی “اشاره و کلیکی” نمیخواهد! The Raven بازیخ وبی در این سبک است و بیشتر پتانسیل های سبک استفاده میکند و چندتا ایده ی جالب و تازه هم دارد اما چیز خیره کننده ای نیست. نمیتوان به بازی نمره ی کامل داد و آنرا در سطح یک عنوان AAA بالا برد ، این عنوان، یک بازی بسیار خوب است که چه به  طرفداران این سبک و چه به کسانی که زیاد توی این حال و هوا نیستند و چشمشان به شوترهای آینده است توصیه میشود، کمی به خودتان استراحت بدهید و The Raven را حتما بازی کنید…

The Raven Legacy of Master Thief روحی تازه در کالبد ژانری نیمه جان | نقد و بررسی The Raven : Legacy of Master Thief



:: موضوعات مرتبط: اخبار بازی ها، نقد بازی، ،
:: برچسب‌ها: خبر, نقد بازی,


بزرگ قهرمان کوچک | اولین نگاه به Knack
نویسنده : drgon تاریخ : چهار شنبه 16 مرداد 1392

Knack-First-Look

وقتی که کنسول PS4 رونمایی شد تعداد زیادی بازی انحصاری هم برای آن در نظر گرفته شد و تعدادی از آنها معرفی شدند. اما در میان آن همه بازی پر زرق و برق مانند Killzone: Shadow Fall و یا inFamous Second Son یک بازی بود که توانست حداقل توجه تعدادی از متخصصات و منتقدین را به خود جلب کند . قطعا اگر حضور شخصیتی مانند Mark Cerny نبود این بازی در زیر بار آن همه هیاهو محو می شد ولی Mark Cerny با هوش و درایت خود توانست از بین آن همه بازی بزرگ ، قهرمانی کوچک را به همه بازی کننده ها معرفی کند . قهرمانی که هم کوچک است وهم بزرگ .

 

knack ps4 بزرگ قهرمان کوچک | اولین نگاه به Knack

Knack

استدیوی سازنده :  SCE Japan Studio
ناشر :  Sony Computer Entertainment Japan
کارگردان :  Mark Cerny
تهیه کننده :  Yusuke Watanabe
موتور بازی :   Unreal Engine 4
پلتفرم مقصد :  PlayStation 4
تاریخ انتشار :  Q4 2013 ( همزمان با انتشار کنسول PS4 )
سبک :   Action
مود های قابل بازی : Single-player, online multiplayer
نحوه عرضه بازی : به صورت دیسک و به صورت دانلودی

بزرگ قهرمانی ریزه میزه با نام Knack معرفی شد تا همگان به چشم ببینند که PS4 قرار است ترکیبی از بهترین ها برای خودش داشته باشد . ترکیبی از بهترین PS1 با نام Crash و بهترین PS2 با نام God Of War .

Knack در واقع یک بازی اکشن است که توسط استدیوی اصلی سونی Sony Computer Entertainment در ژاپن ساخته می شو د و طراح ارشد بازی کسی نیست جز طراح PS4 آقای Mark Cerny ، که قرار است با توجه به دانش ویژه خود از PS4  یک بازی ویژه را طراحی کند . بازی که قرار است برگ برنده ای برای سونی در زمان انتشار باشد .

knack ps4 2 بزرگ قهرمان کوچک | اولین نگاه به Knack

داستان بازی :

دنیای انسان ها توسط اجنه ( Goblins ) مورد تهدید قرار گرفته است و رهبر آنها به نام Gundahar توانسته است که به شهر ها حمله کند و آنها را به تصرف خود در بیاورد . در این بین تنها یک دکتر باستان شناس اعتقاد دارد که تنها راه شکست دادن Gundahar استفاده از موجودی  به نام Knack است .بشریت برای بقای خود مجبور است که به Knack اعتماد کند . قهرمانی که  ۹۰ سانتی متر بیشتر اندازه اش نیست . قهرمانی که از یک بچه هم کوچک تر است اما ویژگی هایی دارد که باعث می شود تمام بشریت به او اعتماد کنند .

اشتباه نکنید Knack یک موجود خشن و نتیجه آزمایشات یک دانشمند دیوانه و خبیث نیست بلکه نتیجه تحقیقات یک دانشمند کاملا بشر دوست است ، این خود ماهیت درونی Knack است که هر چه بزرگ تر شود ممکن است خطرش برای بشریت بیشتر شود .

در واقع Knack یکی از آزمایشاتی است که برای به دست آوردن یک سلاح برتر انجام شد و پروژه ای که تقریبا هیچ یک از سیاستمداران به آن امیدی نداشتند ،حالا شده است امید نجات آنها ! به همین دلیل هم ممکن است در طول بازی ناملا یماتی از سوی برخی سیاستمداران و ژنرال ها در طول بازی را شاهد باشیم.
Knack با تکیه بر نیرویی باستانی و جادویی که در اختیارش است می تواند اندازه خود را تغییر دهد و به اندازه های یک حیوان وحشی عظیم الجثه و یا حتی یک دیو و هیولا تبدیل شود . با این وجود او تنها امید انسان برای مقابله با ارتش هیولا ها و اجنه است .
اما داستان به همین جا ختم نمی شود . در واقع هر چه جثه Knack بزرگ تر شود خوی حیوانی او بیشتر و تفکراتش هیولا تر خواهند شد و اینجاست که باید به او کمک کرد تا بیشتر به انسان ها شبیه باشد تا هیولا ها . به همین دلیل در طول بازی شخصیت هایی از بشریت همراه Knack خواهند بود و در ماموریت ها به او کمک خواهند کرد گرچه داستان بازی به ما خواهد گفت که خطری به مراتب بزرگتر از جن ها (Goblins ) انسان ها را تهدید می کند !

چرا Knack ساخته شد ؟

Mark Cerny در مورد ایده ساخته شدن Knack گفته است :

این ایده که قهرمانی را داشته باشیم که بتواند با محیط ترکیب شود ، رشد کند و توانایی خود را ارتقا بشخد خیلی لذت بخش بود ، اما بعد از یک سال و نیم ایده پردازی توانستیم Knack را خلق کنیم . در ابتدا برایمان مشکل بود که از خرده آجر های دیوار شخصیت بسازیم اما Knack همانند شخصیتش کم کم رشد کرد و شد آنچه باید می شد.

Knack 1 بزرگ قهرمان کوچک | اولین نگاه به Knack

شاید این سوال برای شما هم به وجود آمده باشد که چرا سونی این بازی را به عنوان یکی از بازی های زمان عرضه کنسول یا همان “لانچ تایتل ” قرار داده است ؟
جواب سوال در داخل گیم پلی و بازی Knack نهفته است .در نگاه اول Knack یک بازی با گرافیکی ساده و بدون زرق و برق است که اصلا به گرد پای بازی مثل Killzone: Shadow Fall  هم نمی رسد.

این بازی قرار است که قدرت PS4 را به زیر بکشد و تقریبا حداکثر فشار اولیه را بر روی پردازشگرهای گرافیکی و پردازنده های کنسول سونی وارد کند .

در واقع این بازی به خاطر بافت های فیزیکی غیر قابل پیش بینی که دارد ( بافت های فیزیکی قابل پیش بینی مثل برخود گلوله با گلدان یا دیوار که تقریبا اثراتی یک نواخت را در شلیک های مشابه به جای می گذارند ) قرار است در همان لحظه از قدرت گرافیکی و پردازنده های سونی استفاده کند .

فیزیک غیر قابل پیش بینی Knack باعث می شود که حداکثر پردازش ها به کنسول سونی وارد شود و این غیر قابل پیش بینی بودن به دلیل وجود تعداد هزاران تکه است که به بدن Knack چسبیده است و real time physics را به وجود آورده است ، همه این موارد را با کمبو ها و دکمه زنی های بی وقفه بازیکن ترکیب کنید تا متوجه فشاری که به کنسول وارد می شود شوید  + به تمام این موارد سیستم آسیب پذیری Knack را نیز اضافه کنید !

Knack 1 بزرگ قهرمان کوچک | اولین نگاه به Knack

هر دفعه که Knack آسیب ببیند هم از نوار سلامتی اش کم می شود و هم از اندازه و حجم بندش،  با هر ضربه سنگین تعدادی از تکه های چسبیده به بدنش بر روی زمین خواهد ریخت ، این نوع افکت تخریب پذیری اصلا با افکت خون قابل مقایسه نیست و فشار بی حد حصری را بر روی کنسول وارد می کند .

گرافیک بازی با این که تمی فانتزی دارد اما واقعا عالی کار شده است و تخریب پذیری محیط عالی است و طراحی شخصیت ها به بهترین نحو ممکن انجام شده است و بافت های عضلانی Knack در هر حالتی که باشد کاملا از هم جدا هستند و معلق بودن آنها را در هوا می توان به راحتی مشاهده کرد اما  همین بافت های معلق همه دارای سایه منحصر به فرد خود هستند . واقعا ساخت سایه هایی با این جزئیات، آن هم به صورت انیمیشن real time چالشی سخت برای سازنده ها ، موتور بازی ، و کنسول PS4 بوده و خواهد بود .

جزئیات محیط در بازی به شدت بالا است و رنگ بندی های جالبی در بازی به کار رفته است و با توجه به نوع و سبک بازی شاهد کمترین افت فریم ( در نسخه قابل بازی  و بتای ) هستیم و حتی زمانی که دوربین Knack تغییر زاویه می دهد و محیط بازی کاملا تغییر می کند افت فریم و یا تاخیری مشاهده نمی شود . همچنین نوع تابش  نور در زاویه ها نسبت به تصاویر قبلی نیز تغییر نمی کند .

Knack 14 بزرگ قهرمان کوچک | اولین نگاه به Knack

گیم پلی بازی :
اگر بخواهیم Knack تازه وارد را با شخصیتی مثل Kratos مقایسه کنیم قطعا راه اشتباهی را رفته ایم . این که گیم پلی بازی تقریبا شبیه به بازی خدای جنگ است نکته ای است که به وضوح می توان دید اما مقایسه شخصیت Knack با Kratos اشتباه است . در واقع بهترین گزینه برای گیم پلی همان چیزی است که در ابتدا گفته شد . ترکیبی از بازی کراش و خدای جنگ !

گیم پلی خدای جنگ + لذت بخش بودن و تم گرافیک کراش به همراه یک شخصیت دوست داشتنی  + یک داستان قابل قبول = Knack

کاراکتر Knack در طول بازی می تواند خود را با اشیاء و یا حتی یخ ها ترمیم و ارتقا دهد و تقریبا هر چیزی که در بازی خورد شود به نوعی به کمک Knack خواهد آمد . به همین دلیل هم تقریبا اشیاء خرد شدنی زیادی در بازی قرار گرفته است . از سطل زباله و کیوسک تلفن گرفته تا تانک و خودرو !

اما بازی تنها به بزرگ شدن Knack بسنده نکرده است . درست زمانی که شما جثه Knack را بزرگ کرده اید بازی چالش هایی را پیش روی شما قرار می دهد که تنها Knack آن هم در جثه ۹۰ سانتی از عهده اش بر می آید . در بخش هایی از بازی شما مجبور هستید که از آن جثه بزرگ بگذرید و به همان Knack ریزه میزه بسنده کنید و از درب ها و راهرو ها و مسیر های باریک عبور کنید . گرچه باید این را هم بدانید که بازی شما را  آزار نمی دهد به محض اینکه از مسیر مورد نظر گذر کردید ، خرده اعضای بدن شما به شما می پیوندند و دوباره به همان جثه دلخواه خود باز خواهید گشت .

Knack 8 بزرگ قهرمان کوچک | اولین نگاه به Knack

اگر تریلر های به نمایش در امده از بازی را مشاهده کرده باشید متوجه شده اید که در بالای صفحه سمت چپ در واقع نوار سلامتی Knack وجود دارد که با توجه به خرده اشیایی که دریافت می کند می تواند بهبود یابد اما در زیر آن نوار سلامتی  چند حلقه زرد رنگ  وجود دارد که هر دفعه Knack اشیای خرد شده بزرگ تری را جمع آوری می کند این حلقه ها یکی پس از دیگری روشن و پرنور تر می شوند . گویا Knack علاوه بر روش های خود دارای بخش های قدرتی و نیرو های جادویی ویژه است .

علاوه بر کمبو های Knack دکمه زنی هایی  هم در بازی قرار داده شده است و به عنوان مثال با زدن دکمه مربع Knack اشیاء را به سمت هلیکوپتر ها پرتاب می کند .

هرچه Knack در طول بازی بزرگ تر شود دوربین از او فاصله بیشتری خواهد گرفت و فضای های بزرگ ترین از ساختمان ها و شهر و مراحل را خواهید دید .

Mark Cerny در مصاحبه با یکی از خبرگزاریها این مورد را اعلام کرده است:

که در طول بازی و یا انتهای بازی شخصیت ها و کاراکتر های دیگر و متفاوت تری از Knack به عنوان جایزه و تروفی باز خواهند شد تا تجربه دوباره بازی با Knack های متفاوت دلچسب تر باشد .

مراحل بازی :
با توجه به دمو های دیده شد و تریلر های به نمایش در آمده مراحل تقریبا خطی هستند و چیزی به عنوان تصمیم گیری برای Knack وجود ندارد و دوربین هم در نمایی ثابت و مانند خدای جنگ همواره Knack را نشان می دهد . اما نکته ای که این روند خطی و کسل کننده را جالب کرده است در واقع آیتم های مخفی داخل بازی است . دربازی اینقدر برای شما راه مخفی و جعبه و آیتم قرار داده شده است که تقریبا وقت شما را پر خواهد کرد .

آیتم های مخفی عجیب و غریب و بسته های اتصال شدنی جالب همه و همه باعث می شود که روند طی شدن یک مرحله کاملا دگرگون شود. نکته مهم این است که شما می توانید این آیتم ها را آیتم های دوستان خود چک کنید و لیست آیتم های دوستانتان را ببینید و از دیگر آیتم ها موجود آگاه شوید و این آگاهی انگیزه ای خواهد بود برای بیشتر و عمیق تر گشتن هر یک از بخش های هر مرحله !

محیط های مراحل از محیط های شهری به ساختمان و موزه ها و حتی مراکز مهم نظامی تغییر می کنند و تنوع جالبی را به وجود آورده اند . در بعضی مراحل نیز شاهد  آلمان ها ی یخ ، فلز ، چوب ، سنگ و دیگر موادی هستمی که به Knack در بزرگ شدن جسه کمک می کنند .

گرچه محیط و ساختار انسان ها شبیه به زمین است اما در واقع دنیایKnack یک دنیای فانتزی و سیاره ای دیگر است .

Knack 9 بزرگ قهرمان کوچک | اولین نگاه به Knack

دشمنان نیز در هر مرحله تفاوت های فاحشی دارند و به عنوان مثال دشمنانی که در شهر ها وجود دارند از اسلحه هایی ویژه و مدرن استفاده می کنند اما اگر به مراحلی که در غار ها هستند بروید دشمنانی را مشاهده می کنید که به جای اسلحه از انواع تبر ها و سلاح های سرد استفاده می کنند .

سکو بازی و بالا و پایین رفتن و پریدن از روی موانع بخش عمده ای از هر مرحله را تغییر می دهد  که ممکن است کمی کسل کننده باشند .

موسیقی و صداگذاری بازی :

صدا گذاری بازی همانند نسخه های بازی خدای جنگ عالی است و هر کدام از خرده سنگ ها صدایی منحصر به فرد دارد . صدای محیطی به خوبی با بازی هماهنگ شده است و موسیقی پس زمینه نیز به بازیکننده کمک می کند تا در محیط به خوبی غرق شود . صدای برخورد ضربات و صدای اسلحه ها به خوبی ساخته و سازگار شده اند.
در مورد صدا پیشگان بازی تا امروز حضور :

۱- Josh Keaton

با سابقه صداپیشگی در بازی های The Last of Us ، و StarCraft II: Heart of the Swarm در نقش والریان مونگس ، و PlayStation All-Stars Battle Royale در نقش جیک و…

۲- JB Blanc

با سابقه صدا پیشیگی در بازی های Batman: Arkham Origins در نقش Bane ( اسپویل شخصیت ) و Fuse در نقش Luther Deveraux و بازی Metal Gear Rising: Revengeance در نقش Boris (voice: English version) که قرار است نقش دکتر را صدا پیشگی کند، تایید شده است .

۳- همچنین احتمال حضور جنیفر هیل هم در بازی وجود دارد .

شما با صدای این خانوم در بازی هایی مثل Metal Gear Solid V: The Phantom Pain در نقش Naomi Hunter و BioShock Infinite در نقش Rosalind Lutece آشنایی دارید .

Knack 3 بزرگ قهرمان کوچک | اولین نگاه به Knack

کلام آخر :

 با اینکه کاملا مشخص است هدف سونی برای ارائه این بازی ترغیب بخش جوان تر و خانواده هایی با فرزندان کم سن وسال تر برای خرید کنسول خود است اما با توجه به مراحل بازی و دمو های منتشر شده می توان این نتیجه را گرفت که سونی همزمان به دنبال بخش هارکور و مشکل پسند نیز بوده است و تمام آلمان های یک بازی چالشی را در Knack جمع آوری کرده است . با توجه به وعده های  سازندگان و تریلر های منتشر شده از این بازی م توان امید یک بازی موفق را داشت هر چند که تا زمان اتشار چند ماهی بیش نماینده است و باید دید تیم سازنده در طول این مدت چه چیزی را برای ما آماده می کند .



:: موضوعات مرتبط: اخبار بازی ها، نقد بازی، ،
:: برچسب‌ها: خبر, نقد بازی,


ناتی داگ : اولین DLC بازی The Last of Us در این ماه رونمایی خواهد شد
نویسنده : محمدرضا تاریخ : پنج شنبه 10 مرداد 1392

سازنده ی بازی زیبای The Last of Us یعنی ناتی داگ به تازگی اعلام کرده است که اولین DLC این بازی انحصاری ps3 در ماه آگوست ۲۰۱۳ رونمایی خواهد شد و این DLC در مورد بخش داستانی بازی خواهد بود.

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: اخبار بازی ها، نقد بازی، ،
| ادامه مطلب...


نقد و بررسی Aliens: Colonial Marines
نویسنده : drgon تاریخ : پنج شنبه 10 مرداد 1392

سری فیلم های Aliens پس از گذشت سال ها، هنوز تماشایی هستند و همچنان هیجان انگیز، ترسناک و عالی به نظر می رسند.

 

قسمت دوم این مجموعه که توسط جیمز کامرون (James Cameron) ساخته شد، نظرات بیشتری را به سمت خودش جلب کرد و توانست به یکی از به یادماندنی ترین فیلم ها تبدیل شود. تا کنون بازی های زیادی هم برای اساس این ساخته کامرون تولید و راهی بازار شده، اما Aliens: Colonial Marines سال های زیادی بود که در دست ساخت قرار داشت.

این بازی قرار بود تا در سال ۲۰۰۱ توسط EA و استودیوی Check Six Games برای PS2 ساخته و راهی بازار شود که مدام با تأخیرهای مختلف روبرو شد. در سال ۲۰۱۱ که Sega اعلام کرد حقوق مربوط به ساخت Aliens: CM را خریداری کرده، امیدها برای ساخت این بازی زنده شد. استودیوهای مختلفی برای ساخت آن معرفی شدند که هیچ کدام نتوانستند پروژه را به پایان برسانند، اما سرانجام Sega وظیفه ساخت بازی را به استودیوی Gearbox Software داد تا ما بتوانیم آن را در سال ۲۰۱۳ تجربه کنیم. البته باید به این موضوع نیز اشاره کرد که خود کمپانی ۲۰thCentury Fox در ساخت این بازی نیز نقش داشته و کمک های زیادی کرده تا به سطحی که اکنون قرار دارد، برسد.

داستان

داستان بازی ماجراهایی پس از فیلم دوم Aliens را روایت می کند. وجود نویسندگانی مانند بردلی تامپسون (Bradley Thompson) و دیوید ودل (David Weddle) که نویسنده مجموعه BattleStar Galactica بوده اند، باعث شده تا داستان قابل قبول و زیبا از کار دربیاید و بتواند خودش را به عنوان دنبالی ای خوب برای مجموعه Aliens معرفی کند. در Aliens: CM بازیکنان در نقش سرجوخه کریستوفر وینتر (Christopher Winter) قرار می گیرند که رهبری گروه Colonial Marines را به دست گرفته است. او و سایر اعضای تیمش، وظیفه دارند تا به دنبال گروهی دیگر بگردند که راهی سفینه U.S.S Sulaco شده اند و دیگر بازنگشته اند.

اما در بین این گروه گمشده، افردی حضور دارند که پیدا کردن آن ها از اهمیت زیادی برخوردار است. داستان به خوبی همان حال و هوای مرموز و سرشار از دلهره و ترس دنیای Aliens را در خودش دارد و زمانی که وارد بازی می شوید نیز چنین حسی را به خوبی متوجه خواهید شد. پس از سپری کردن لحظات اولیه، داستان سرنخ های مختلفی را به شما می دهد که باعث جذابیت روند بازی می شود. بین شخصیت ها روابط خوبی برقرار شده و در طول بازی اطلاعات مفیدی درباره آن ها بدست می آورید. داستان بازی برای یک عنوان اول-شخص، بیش از حد خوب جلوه می کند و دلیل آن هم استفاده از نویسندگان خوبی است که سابقه درخشانی در خلق داستان های علمی-تخیلی (Sci-Fi) دارند. البته باید به این موضوع نیز اشاره کرد که داستان در قسمت هایی بسیار عجیب می شود و کمی سردرگمی به وجود می آورد.

گرافیک

این بازی که با استفاده از Unreal Engine 3 ساخته شده و با نقاط قوت و ضعف زیادی همراه است. از قسمت های خوب بازی، نورپردازی های جالب آن است. نورها تنها عاملی هستند که باعث فضاسازی های خوبی در بازی شده اند، طوریکه واقعاً حس کنید در دنیای Aliens قرار گرفته اید، اما سایه ها درست شکل نگرفته اند. محیط هایی که خارج از فضاهای بسته قرار دارند، چندان خوب از کار درنیامده و بجز نمای کلی سفینه LV-426 جذابیت خاص دیگری در آن ها دیده نمی شود.

در برخی مواقع به مناطق بسیار درخشانی می رسید که حتی چشم ها را نیز اذیت می کند. کیفیت بافت ها در حالت کلی چندان خوب نیست. طراحی شخصیت ها جالب نیست و ضعف های زیادی در آن ها دیده می شوند. انیمیشن های مناسبی برای آن ها طراحی نشده و جزئیات زیادی نیز در آن ها به کار نرفته است. طراحی سلاح های نیز جالب توجه نیست و واقعاً می توانست بهتر از این ها باشد. جلوه های ویژه نسبتاً خوبی نیز در بازی دیده می شوند که توانسته اند به روند آن هیجان خاصی ببخشند. تمامی این موارد دست به دست هم داده اند تا Aliens: CM در قسمت گرافیک به یک عنوان کاملاً متوسط تبدیل شود.

موسیقی/صداگذاری

بازی در قسمت صداگذاری و موسیقی نیز واقعاً خوب ظاهر شده و توانسته فضاهای بسیار خوبی را در خود به وجود بیاورد. موسیقی هایی که در این بازی می شنوید توسط کوین ریپل (Kevin Riepl) ساخته شده اند. او قبلاً در بازی هایی مانند Resistance: Burning Skies ،Hunted: The Demon’s Forge ،Crackdown 2 ،Gears of War و… آهنگسازی کرده است. موسیقی های او توانسته اند دنیای این بازی را به خوبی با دنیای Aliens پیوند دهند و هیجان خوبی را به وجود بیاورند. همچنین استفاده از صداپیشه های بسیار خوب نیز باعث شده تا صداگذاری روی شخصیت های بازی از قسمت های قابل قبول باشد. صداپیشه سرجوخه وینتر، درک فیلیپس (Derek Phillips) است که در فیلم ها و بازی های مختلفی به این کار پرداخته است.

در کنار او، لنس هنریکسن (Lance Henriksen) قرار گرفته که خودش سابقه طولانی در شکل گیری Aliens دارد. او قبلاً در فیلم Alines ،The Terminator و AVP: Alien vs. Predator بازی کرده و به عنوان صداپیشه شخصیت بیشاپ (Bishop) بوده است. همچنین باید به حضور آقای مایکل باین (Michael Biehn) اشاره کرد که او نیز در فیلم های Aliens ،The Terminator و… بازی کرده و اکنون بجای شخصیت هیکس (Hicks) صداپیشگی کرده است. وجود افرادی که قبلاً در فیلم های این مجموعه حضور داشته اند، باعث شده تا شخصیت های بازی بسیار خوب به نظر برسند و همچنین در زمانی که دیالوگ ها بیان می شوند، حس خوبی به وجود بیاید. اما یکی از ضعف های این قست، حرکات لب و صورت شخصیت ها است که اصلاً با دیالوگ و نوع بیان آن ها هماهنگ نیست و این موضوع باعث شده تا از زیبایی این قسمت کاسته شود.

گیم پلی

Aliens: CM در قسمت گیم پلی دارای ایده های جالبی است که به شکل خوبی پیاده سازی نشده اند. این بازی در حالیکه می توانست در این قسمت به یک شاهکار تبدیل شود، اصلاً راضی کننده نیست و ضعف های بی شماری در آن دیده می شوند. در ابتدا باید به صحنه های سینمایی بازی اشاره کرد. گر چه این قسمت ها توانسته اند روند جالبی را ایجاد کنند و هیجان گیم پلی را بالا ببرند، اما بسیار کلیشه ای، قابل حدس و یکنواخت هستند. دنیای Aliens دارای پتانسیل بسیار بالایی است که CM نتوانسته به خوبی از آن ها استفاده کند. در روند گیم پلی نیز مشکلات متعددی را مشاهده خواهید کرد. هوش مصنوعی بازی افتضاح است و Alienها به طرز کاملاً احمقانه ای به شما حمله می کنند.

این موضوع ضربه بزرگی به بازی وارد کرده و تقریباً هسته اصلی این بخش را از بین برده است. کل دنیای Aliens بر اساس حرکت های زیرکانه و غافلگیرانه Alienها بنا شده و CM دقیقاً برعکس آن را به نمایش می گذارد. هرگز فکر نمی کنید که در این بازی ممکن است توسط این موجودات مورد حمله قرار بگیرید و خنگ بودن آن ها باعث می شود تا چالش خاصی در زمان مبارزه نداشته باشید. همچنین هوش مصنوعی همراهان شما هم بسیار بد عمل می کند. در کنار روند اکشن بازی، مشاهده می کنید که شخصیت اصلی توانایی کنترل وسایل مختلفی را دارد. این قسمت ها اگر بهتر از کار درمی آمدند، بازی را بسیار زیباتر می کردند و همه چیز شکل دیگری به خودش می گرفت. تنها قسمت جذاب گیم پلی، این است که در کنار صفحه، شما نمایی از دید سایر هم تیمی های خود را خواهید داشت. می توانید هم تیمی های خود را ببینید که چگونه مبارزه می کنند و حتی به چه صورت صدمه می بینند.

نتیجه گیری

Aliens: Colonial Marines هم ظاهری مانند سری و هم نام مشابهی دارد، اما حس کلی دنیای Aliens را نتوانسته به خوبی در خودش قرار دهد. بجز داستانی قابل قبول و صداگذاری نسبتاً خوب، بازی از فضاسازی های نیمه کاره، اکشن های نه چندان خوب و هوش مصنوعی بسیار بد رنج می برد. این بازی مشکلات زیادی دارد، اما برای طرفداران سری Aliens یک عنوان نسبتاً خوب به حساب می آید. پردیس گیم



:: موضوعات مرتبط: نقد بازی، ،
:: برچسب‌ها: نقد بازی,


نقد و بررسی بازی The Cave
نویسنده : drgon تاریخ : پنج شنبه 10 مرداد 1392

در میان هیاهویی از انتشار بازی های بزرگ و هنگامی که تمام توجه و نگاه ها به سمت نسخه های جدید از عناوین صاحب نامی همچون Call of Duty یا Assassin’s Creed معطوف شده، بازی های گمنام و کوچکی هم هستند که هر از چندگاهی منتشر می شوند و خوش می درخشند.

 

اگر برای ساخت Resident Evil 6 یک گروه بالغ بر ۶۰۰ نفر با هزینه های سرسام آور تدارک دیده می شود یا مبالغ چندصد میلیون دلاری صرف ساخت بازی های بزرگ می شود، نمی توان گفت که دیگر جایی برای بازی های کم خرج که با گروه های کوچک ساخته می شوند، وجود ندارد. نمایشگاه VGA‌ سال ۲۰۱۲ با اهدای جایزه بهترین بازی سال به The Walking Dead این ادعا را اثبات می کند. یکی از همین بازی ها که چندی پیش با کمترین سر و صدایی منتشر شد، The Cave نام دارد که حاصل تلاش استودیوی خوش سابقه Double Fine است. عنوانی که جذابیت ها و حرف های زیادی برای گفتن دارد و در عین سادگی بسیار پر زرق و برق به نظر می رسد.

داستان

داستان The Cave حاصل ایده های جالبی است که ریشه در رمان ها و کمیک های مشهور دارد. هفت قهرمانی که به درون یک غار اسرارآمیز سفر کرده اند تا به ماجراجویی بپردازند، اما غافل از اینکه این غار یک مکان معمولی نیست و قابلیت های جادویی بسیاری مانند سخن گفتن دارد. برای هر یک از شخصیت ها، داستان مجزایی در نظر گرفته شده که در برخی مواقع تداخل پیدا می کنند و باید بخشی از داستان را از دید چند شخصیت دنبال کنید. از این هفت قهرمان، تنها سه نفر را می توان کنترل کرد که این امر ارزش لذت تکرار مجدد بازی را بسیار بالا می برد، زیرا برای رسیدن به درک کاملی از داستان، باید وقایع را از دید هر هفت شخصیت مشاهده کرد. جالب است بدانید که غار اسرارآمیز نقش راوی را در داستان ایفا می کند و با نمایش دنیای درونی قهرمانان بازی، داستان را نیز روایت می کند.

این بدان معناست که اتفاقات رخ داده برای هر شخصیت، در اصل برگرفته از درون خود او یا به نوعی گذشته اوست. این غار را می توان یک Silent Hill دیگر دانست، زیرا همان کاری که این شهر با ساکنانش می کرد را با کسانی که پای بدان بگذارند، انجام می دهد. رازهای نهان و نفوذ به اعماق تاریک داستان از نقاط عطف آن هستند که در طول بازی به گونه ای زیبا توسط بازیکن ها کشف و توسط غار روایت می شوند. همانطور که می بینید، ایده های جالبی در داستان The Cave پیاده سازی شده که اتفاقاً اکثر آن ها جواب داده اند و به هر چه جذاب تر شدن داستان کمک کرده اند. شاید اگر شخصیت های بازی متکلم بودند و بخشی از داستان را از زبان خود آن ها می شنیدیم، حاصل کار بسیار بهتر از این می شد، اما این کمبود باعث نمی شود که داستان را ناقص قلمداد کنیم.

گرافیک

سبک گرافیک The Cave واقعاً زیبا است و در این بخش، هم از نظر فنی و هم هنری حرف های زیادی برای گفتن دارد. وجود رنگ های براق نسبتاً شاد در کنار جلوه پردازی های منحصر به فرد و خلاقانه همراه با نورپردازی خوب، همگی این بازی را به یک اثر هنری کم نقص مبدل کرده اند. مهمترین قسمت در این بخش، انیمشن های فوق العاده آن هستند و به قدری زیبا کار شده اند که باعث می شوند تا بارها یک انیمیشن تکراری را تماشا کنید و همچنان از آن لذت ببرید.

صحنه ها و لوکیشن های بازی عالی طراحی شده اند و همواره از وجود جزئیات درون آن حیرت زده خواهید شد. عمق یا پرسپکتیو محیط در سطح مناسبی قرار دارد و از این حیث در حد و اندازه های عنوان موفق Deadlight قرار می گیرد که به واقع یک مثال عالی برای آن است. طراحی شخصیت های بازی نیز زیبا است. حس طنز و کاریکاتورگونه آن ها کاملاً ملموس است و تفاوت های میان آن ها به بهترین نحو ممکن به بازیکن القا می شود. به طور کلی در The Cave با یک تابلوی نقاشی آبرنگ طرف هستیم که رنگ آمیزی فوق العاده آن باعث می شود تا ساعت ها به آن خیره شوید و لذت ببرید.

موسیقی/صداگذاری

سازندگان در این زمینه هنر خود را به رخ می کشند، زیرا موسیقی به کار رفته در این بازی بسیار هنرمندانه کار شده اند. تم رمزآلود و اسرارآمیزی که در قطعات وجود دارد، کاملاً با حال و هوای ماجراجویی در یک غار تاریک و در عین حال خوش آب و رنگ هماهنگی دارد. میزان صدای موزیک بازی هم در حد مناسبی است و به هیچ وجه با سایر بخش های در زمینه صداگذاری تداخل ندارد. عملکرد سازندگان در صداگذاری به مراتب بهتر از موسیقی است که برای یک بازی در این حد و اندازه یک استثناء محسوب می شود و می توان لقب فوق العاده را به آن داد. روایت داستان به لطف قدرت بازی در بخش صداگذاری به بهترین نحو ممکن انجام شده که می توان آن را هنرمندانه قلمداد کرد، اما این فکر در ذهن بازیکن ها خطور می کند که اگر قهرمانان بازی ساکت نبودند، چقدر بر ارزش های بازی در بخش صداگذاری افزوده می شد.

گیم پلی

The Cave‌ ‌یک بازی پلتفرمر ۲D با پشت زمینه ۳D است که در آن به المان های یک اثر ماجرایی، بسیار پرداخته شده است. همانطور که گفتیم، بازیکن باید از میان هفت شخصیت موجود، سه نفر را انتخاب کرده و بازی را پیش ببرد. در بازی معماهای فراوان و جالبی وجود دارند که بسته به شخصیت در حال کنترل، انتخاب می شوند. هر چند بخش اعظمی از بازی برای همه یکسان است. برای هر قهرمان قابلیت ها و ویژگی های خاصی به سبک بازی های ماجرایی وجود دارند که مختص او هستند.

معماهای پیش رو در The Cave بسیار متنوع و سرگرم کننده طراحی شده اند، بطوریکه تا آخرین لحظه از بازی هیجان انگیز هستند. اما مشکلی که در این مورد به چشم می خورد، عدم تناسب میان آن ها است که در برخی مواقع حل معما را بسیار دشوار می کند. مبارزه با Bossهای غول پیکر مانند اژدهایی که آتش از دهان اون بیرون می آید هم از بخش های بسیار سرگرم کننده و جذاب بازی است که علاوه بر تنوع بالای آن ها، به نوعی یک چالش برای بازیکن محسوب می شود. در نهایت، گیم پلی The Cave کاملاً با داستان جذابش همخوانی دارد و به نوعی در اختیار آن است که این ویژگی باعث شده تا ‌یک بازی مختصر، اما مفید با ارزش تکرار بالا باشد.

نتیجه گیری

در واقع، تجربه عناوینی همچون The Cave در بین آثار کلیشه ای و پر سر و صدای این روزها، می تواند بسیار لذت بخش تر باشد. عنوانی زیبا و منحصر به فرد که با نمایش دنیای اسرارآمیز و جادویی خود حس و حال متفاوتی نسبت به سایر بازی ها را در بازیکن ها ایجاد می کند. این امکان وجود دارد که نام The Cave حتی به گوشتان هم نخورده باشد، اما به شدت پیشنهاد می کنم که تجربه متفاوت این بازی را از دست ندهید.پردیس گیم



:: موضوعات مرتبط: نقد بازی، ،
:: برچسب‌ها: خبر,


روشنایی از دور دست| نقدو بررسی Metro Last Light
نویسنده : drgon تاریخ : دو شنبه 7 مرداد 1392

داستان گویای وقایع بعد از عنوان قبلی است. Artyom موفق شده پس از نابودی Dark Oneها همانند یک قهرمان به مترو برگردد. و نه تنها دیگر به چشم یک سرباز دون‌پایه تحویل گرفته نمی‌شود، بلکه ترفیع درجه گرفته و بسیار شناخته شده‌ است.

 

 

نام بازی : Metro Last Light

سازنده: ۴A Games

ناشرGrineep Silver

Sci-Fi First-Person Shooter

اما این تنها ظاهر ماجراست، او خود می‌داند که Dark oneها عامل دیوانگی و کشتار انسان‌ها نبودند بلکه تلاش داشتند با نشان دادن عاقبت دشمنی و درگیری، انسان‌ها را از نابودی یکدیگر آگاه کنند. اما انسان‌ها هیچگاه طمع چشیدنی خون و فضای قابل لمس جنگ را با چنین اشارات معنوی عوض نمی‌کنند. پس Artyom با نابودی خانه‌ی Dark one‌ها بزرگترین اشتباه زندگی خود را مرتکب شده، اشتباهی که ممکن است به نابودی نسل بشر منجر شود. او پس از مدتی استراحت و تجدید قوا Khan، دوست قدیمی‌، را ملاقات می‌کند که با خود خبرهای امیدوار کننده‌ای دارد؛ او در کمال ناباوری توانسته آخرین بازمانده‌ی Dark oneها را شناسایی کند. اما برای برقراری ارتباط با او نیازمند مقبولیت و توانایی‌های Artyom است. از آنجایی که غیر از Artyom و Khan کسی به بی‌آزار بودن Dark oneها اعتقاد ندارد برای متقاعد کردن فرماندهان و تدارک ماموریتی جهت یافتن این بازمانده دچار مشکلاتی می‌شوند اما بالاخره Artyom به همراه یکی از ماهرترین تک‌تیر اندازان Rangerها، اما بدون Khan، راهی ماموریت نجات می‌شوند. در نهایت Artyom این طفل Dark one را می‌یابد و طی ارتباطی که با وی برقرار می‌کند در می‌یابد Dark one هم مثل او تنهاست. حقیر و بی‌پناه و در عین حال آخرین امید برای جلوگیری از جنگ قریب‌الوقوع. و این همان “آخرین نور” امیدی است که در عنوان بازی به آن اشاره شده. در ادامه Artyom توسط دشمنان اسیر میشود و Dark one وارد بازار سیاه و بی‌رحم مترو میگردد. ادامه‌ی بازی روایتگر تلاش Artyom برای یافتن این طفل بی‌دفاع و تغییر سرنوشت نسل بشر است. او در این سفر از آخرین سنگرهایدفاع بشر دیدن می‌کند و راه خود را از میان سیل هیولاها و خرابه‌های جهان قدیم، با کمک تعداد انگشت شمار دوستان و سیل بی‌پایان دشمنان هموار می‌کند.

اینبار سفرArtyom شما را بیشتر به مناطق خارج از مترو خواهد برد اما این به معنی قدم زدن در هوای ‌آزاد و لذت بردن از نور خورشید نیست. در بیرون هم به اندازه‌ی داخل مترو خطر مرگ شما را از هوا، زمین و درون تهدید می‌کند و هوای غیرقابل تنفس‌اش بیشتر شما را مجبور به یافتن صافی هوا برای ماسک‌تان می‌کند تا دیدن مناظر و به قدری خشن و خطرناک است که هر از گاهی پناه گرفتن در گوشه‌ای آرام و تاریک را آرزو خواهید کرد. تمامی محیط‌ها و مناطق بازی با دقت و ظرافت خاصی طراحی شده‌اند به طوریکه در هر گوشه‌اش داستانی برای بازگو کردن وجود دارد و وجود مناطق بکر و دست نخورده می‌تواند زحمات شما برای گشت و گذار اضافی را با مناظری بی‌نظیر و یا مهمات و ملزومات اضافی جبران کند. هم در طی مراحل حس کنجکاوی شما را مجاب به پرسه‌زنی در محیط‌های خطرناک می‌کند هم در بازه‌های زمانی که داستان در پشت دیوارهای امن شهر پی‌گیری می‌شود، گفت‌و‌گو با NPCها و مشاهده‌ی زندگی روزمره‌ی ساکنان مترو خوشایند است. میزان تعامل با محیط در سطحی مطلوب قرار دارد و تاثیری که بر روند بازی دارید کاملا ملموس است، مخصوصا در بخش‌های انتهایی داستان. این تاثیرات از مواردی کوچک نظیر شنیدن داستان‌های جالب مردم، کمک به‌آنها، یافتن مکان‌های خاص و پی‌بردن به سرگذشت کسانی که قبل از شما درون تونل‌ها و خرابه‌های مترو جان داده‌اند شروع شده و به تصمیم گیری در زنده یا مرده بودن شخصیت‌های کلیدی داستان می رسد و حتی می‌توانند بر سرانجام نسل بشر هم تاثیرگذار باشند. شخصیت‌های موجود در بازی همگی از یک گماشند. چه دوستان و چه دشمنان، همگی هیچ بویی از معصومیت و احساس نبرده‌اند و با توجه به تم پسا‌آخرزمانی داستان این مساله کاملا طبیعی است. به همین دلیل تشخیص دوست از دشمن و خوب از بد بشدت سخت است و اعتماد و خیانت مسائلی است که در پی تعامل با شخصیت‌های بازی مدام با آنها سروکار خواهید داشت. طراحی این شخصیت‌ها هم بخوبی انجام شده و حالات صورت و انمیشن‌های حرکتی‌شان بخوبی نمایانگر رفتارهایشان است. صداپیشگی هر کدام از این کاراکترها هم، اگرچه توسط صدا پیشگان آماتور انجام گرفته ولی مناسب و مطابق با شخصیت هرکدام است. و لهجه‌ی روسی‌ موجود در این بخش شنیدن دیالوگ‌ها را شیرین و دلچسب می‌کند و کاملا حس بودن در زیرزمین‌های روسیه را به شما منتقل ‌میکند. صداگذاری محیط‌ و رویداد‌ها هم فراتر از استاندارد است. خلق اتمسفری گیرا و توهم‌آور، آنهم در دورانی که همه‌چیز از بین رفته و عامل ایجاد صدایی جز وزش باد و بارش باران وجود ندارد به خوبی در بازی پیاده‌سازی شده و از صدای خوردن قطرات باران به ماسک و حرکت دشمنان در میان بوته‌ها،… همگی با کیفیت و بخوبی صداگذاری شده‌اند. موسیقی متن در نظرگرفته شده در اکثر صحنه‌ها هم کاملا مطابق با نوع اتمسفر و جو بازیست. و روی هم رفته از کیفیت و تنوع خوبی برخوردارند.

گرافیک بازی روی‌هم رفته خوب و چشم‌نواز است. البته در ابعاد فنی و تکنیکی هنوز جای کار دارد. نرخ فریم در صحنه‌های شلوغ و پرجرئیات به طور محسوس پایین می‌آید و دیرلود شدن یا اصلا لود نشدن بعضی بافت‌ها کاملا مشهود است. اما Last Light هر چه در این زمینه کم دارد در جنبه‌‌های هنری جبران کرده‌است. محیط‌ها کاملا باور پذیرند و رنگ‌بندی محیط‌های خالی از سکنه و وحشی با فضاهای مسکونی و شهری کاملا متضاد است اما نه به نحوی که شما را غافل‌گیر کند بلکه به صورتی غیرمستقیم، شما را وادار به نگاه‌های مکرر به پشت سرتان یا شارژ باطری و چک‌کردن ماسک میکند. در خلق این محیط‌ها هم از توصیفات کتاب استفاده شده و هم از شاهکارهایی نظیر اثر استدیوی GSC World، یعنی S.T.A.L.K.E.R.: Shadow of Chernobyl و الهام‌هایی جسته گریخته از آثاری با مضموم مشابه چون فیلم “استاکر” سال ۱۹۷۹ آندری تارکوفسکی در خلق المان‌های ماورالطبیعه و مکان‌های عجیب مترو. که باید گفت انتخاب درست این منابع الهام به بهترین حالت نتیجه داده و حس و حال متفاوتی که ۴A Games در خلق دنیای اثر خود بکار برده باعث شده به محض ورود به‌آن خود را در خانه حس کنید اما هیچ نکته‌ی تکراری در آن نیابید. این امر با در نظر گرفتن بازار داغ شوترهای نظامی که در آن کلیشه‌های متداول در چرخه‌ای بی‌نهایت تکرار میشوند، بدون شک عنصری گرانبهاست.

یشتر به چند لایه بودن و پیچیدگی مراحل بازی اشاره شد اما به بررسی این بخش از دید موثر بر گیم‌پلی بازی می‌پردازم. در هر مرحله چندین راه برای رسیدن به مقصد وجود دارد؛ یا می‌توانید با مخفی‌کاری و صرفه‌جویی در اتلاف مهمات و بسته‌های سلامتی کار خود را پیش ببرید و یا در میان آتش و خون و بوی باروت قدم به مرحله‌ی بعدی بگذارید. طراحان مراحل در هر دو مورد یک قدم از شما جلوتر بوده‌اند و محیط‌ها را پر از کانا‌ل‌های تهویه و دالانهای زیر زمینی برای مخفی‌کاری و سنگرسازی و بشکه‌های منفجره برای اکشن‌بازی ساخته‌اند. اما سختی ذاتی بازی و کم بودن مهمات و انعطاف و تنوع مناسب در المان‌های مخفی‌کاری خودبخود شما را مجبور به دستکاری منابع روشنایی و خزیدن در تاریکی میکند. در این شرایط میتوانید دشمنان را از پشت بیهوش کنید و یا از راه دور و با پرتاب دقیق جاقویی کوچک وی را ناکار کنید. کمد اسلحه‌های گرم بازی هم دست‌خوش تغییراتی اساسی و مطلوب شده است. اینبار تنوع بیشتر از نسخه‌ی قبلیست و امکان شخصی‌سازی و افزایش قدرت هر کدام در امکانات گنجانده شده‌اند. هر کردام از این اسلحه‌ها در دارای خصوصیات منحصربفرد و مشخصه‌ای بارز در مقایسه با یکدیگر هستند. اما وجه اشتراک هر کدام ظاهر خلاقانه و قدرت متعادلشان است. که باعث میشود نه احساس “ترمینیتور” بودن به شما دست بدهد و نه از بی‌مصرف بودن‌شان گله کنید. لیست اضافاتی هم که میتوانید در قبال پرداخت گلوله‌های جنگی بر هر کدام سوار کنید، متنوع و وسوسه کننده است. از Silencer گرفته تا قنداق و دوربین در زوم‌های مختلف، همگی در خدمت شما هستند. کنترل بازی نیز در مقایسه با عنوان پیشن پیشرفت قابل توجهی داشته و بیشتر به استاندارد‌های روز نزدیک شده‌است. اما هنوز هم قدری سنگین به نظر می‌رسد که میتوان به حساب تم Survival Horror بازی گذاشت.

 

اما اولین و آخرین و تاثیرگذار‌ترین ایراد بازی، یعنی هوش مصنوعی دشمنان انسانی. کمکاری و عیب‌یابی نکردن برنامه‌نویسان در این بخش بشدت جلب توجه می‌کند. و این کمکاری باعث بوجود آمدن باگ‌های کمر شکن و مضحک در میانه‌ی بازی میشود. دیدن دشمنانی که جسد همرزم خود را لگد میکنند اما هنوز به مرگ وی پی نبرده‌اند و یا دیدن اتاقی پر از سربازانی که مثل “انسان داوینچی” دست و پاهای خود ار به طرفین باز کرده‌اند و هیچ حرکتی از خود نشان نمی‌دهند باعث دلزدگی میشود. دشمنان انسان‌هایی فوق‌العاده کودن هستند و براحتی فریب می‌خورند. فقط کافیست نور را از محیط حذف کنید تا بتوانید همانند یک نینجا با صرف کمترین دقت و حوصله، همگی‌شان را کنار هم بخوابانید. البته لازم بذکر است که این مشکلات در هوش مصنوعی یاران خودی چندان محسوس نیست و آنها از هیچ حربه‌ای برای زنده ماندن دریغ نمی‌کنند. هوش مصنوعی هیولاها هم تشکیل یافته از یک دستور ساده است؛ “حمله‌ور شدن در صورت مشاهده” و درگیری با آنها همواره چالش برانگیز و جالب است. آنها بخوبی از نور اسلحه‌ی شما فرار میکنند و با تغییر مکان و هجوم‌های به موقع باعث میشوند بیشتر مهمات خود را صرف کنده‌کاری روی دیوارها بکنید تا از پای در آوردن دشمنان و کمتر امکان خلق رویه‌ای مخفی‌کارانه به شما می‌دهند. اما روی هم رفته بازی تجربه‌ای متنوع و دلچسب ارائه می‌کند و با تغییر مداوم جو بازی از مخفی‌کاری به اکشن، واقعیت و رویا و از محیط‌های باز به درون تونل‌های تنگ، باعث میشود کمتر احساس یکنواختی کرده و از دنبال کردن داستان خسته نشوید.

ر پایان باید این مساله را هم در نظر گرفت که ۴A Games از امکانات آنچنانی و بودجه‌های کلانی که صرف بازاریابی و تبلیغات می‌شوند، بی‌بهره بوده و با پشت سر گذاشتن فراز و نشیب‌ها و موانعی گوناگونی نظیر ورشکست شدن و تغییر ناشر، خلق و استفاده از موتوری مستقل و منحصربفرد و بهره‌مندی از سرمایه‌ای متوسط، به خوبی توانسه انسجام و یکپارچگی خود را حفظ کند و خود را هم‌تراز بهترین‌های این سبک قرار دهد.



:: موضوعات مرتبط: نقد بازی، ،
:: برچسب‌ها: نقد بازی,


دشمن جدید بتمن در Arkham Origins
نویسنده : محمدرضا تاریخ : یک شنبه 6 مرداد 1392

به تازگی در یکی از مجلات عکسی از بتمن منتشر شده است که نشان می دهد Mad Hatter هم به لیست دشمنان بازی اضافه شده . دشمنانی که در Arkham Origins سعی در کشتن بتمن دارند

 



:: موضوعات مرتبط: اخبار بازی ها، نقد بازی، ،
| ادامه مطلب...


Ubisoft : با ماموریت های فرعی Assassin’s Creed 4 تا مدت ها سرگرم خواهید شد
نویسنده : محمدرضا تاریخ : یک شنبه 6 مرداد 1392

یکی از بزرگ ترین انتقادات وارده به Assassin’s Creed III ماموریت های فرعی بازی می بود که در دراز مدت باعث خستگی بازیکنان می شد. اما حال Ubisoft در قسمت چهارم می خواهد جبران مافات کند. چرا که بر طبق اعلام این ناشر ماموریت های فرعی Assassin’s Creed 4 به قدری متنوع هستند که هرگز به مانند این را احساس نکرده اید وشما به هیچ وجه دچار احساس خستگی از این بخش نخواهید شد .

 

 



:: موضوعات مرتبط: اخبار بازی ها، نقد بازی، ،
| ادامه مطلب...


صفحه قبل 1 صفحه بعد


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به GAME Music Film Downlod مي باشد.